دیوار دلم را به لرزه در می آورد

گیرایی چشمانت

در خمره خیال را بگذار و برو

شاید فقط قفس است که می سازد مرا

دلیلی محکم بیاور،قانع کن دلم را

آتش گرفت از تندی نگاهت

چه چیز را بهانه می کنی در این شب پر از درد

بیا کاشانه ام را بسوزان

بیش از این تعجیل مکن

هنوز کال است نگاهت ... !!!

تو مونس شب های منی

در این کوچه های وهم انگیز خیال

دلم لک زده است

برای گرمی نگاهت

... گرمی دستانت

ولی...

تو خنده کنان می گریزی

قلبم را آهسته بخوان



....... ساکت و سردم

تجلی احساسم، سیاهی شب را در هم می نوردد

هم چنان یکه و تنها می تازی

بر آسمان قلبم.....

می کشد مرا.....

باروت نگاهت با لجاجت تمام ....

تا کجای قصه را باید با تو بخوانم

ای سکوت سرد دست هایم...

نامرد است این زمانه

اندیشه ام حرام شد

باید نگرش ام را عوض کنم

زمین و زمانه به من می خندند

شاید تو بهتر بدانی

اما پوچ است خیالم

خدايا...
خدايا بندگانت را ياري كن
تا غم و شادي زندكي خيلي آن ها را ملول و مسرور نسازد
و بتوانند راه را بيابند و به بيراه نروند.
خدايا از عجز خود مي نالم ...
ياريم كن
ياريم كن
ياريم كن

به يادت مي نويسم

Man az paymane labrizam

dela masti koja joyam ?

man az shab ha gorizanam
dela zekre khoda goyam

...

دیشب اینجا بارون بارید
هوا الان مرطوب و آسمون پر از ابر هست
کنار خیابان نشستم تو ماشین و شیشه رو دادم پایین
سیاوش داره میگه هوای خانه چه دلگیر میشود گاهی...
مبر زموی سپیدم گمان به عمر دراز
جوان ز حادثه ای پیر میشود گاهی
.
.
.
.
ممنونم که منو قابل احساس پاکت میدونی
احساس و وفاداری تو رو هیچ کسی نداره
هیچ کس
ممنونتم

من فقط عاشق اینم عمری از خدا بگیرم
اینقدر زنده بمونم تا بجای تو بمیرم

ay del agar asheghei dar paye deldar bash
.....



bar dar del rozo shab montazer yar bash......

Mamnonam khodaye khobam...

alan khaili khoshhalam ...

mibosamet khodaye mehrabon

....

Man be chashmane khial angizat motadam

va dar in rahe tabah , aghebat hastye khod ra dadam.

Che hese badi hast ...

daram mishekanam asoon va to nisti ...

Halam badjor kharabe ...


...